خدایا، میخواستند بدانند چه چیزی پشت آن قرار دارد. خونشان از شوق و هیجان فامیده بود. کار خوبی بود، نزدیک شد؛ یک درب با طراحی تمیز با جوینتهای فلزی پلاستیکی اما حلقه کلید که چشم او را جلب کرد، به شدت با آن در تضاد بود. از آنها، درب تخمینهایی را برانگیخت که چه چیزی پشت آن قرار دارد و آنها از یکدیگر حسود بودند. کلید به کلید، توانستند حداقل یکی از قفلها را به اندازه کافی بیرون بکشند که درب باز شود؛ به خطر کشیدن از آنچه که در سمت دیگر منتظر است، یکبار فکر نمیکردند. وقتی در حال پیاده روی بودند، به صورت تصادفی به ساختاری قدیمی در آنجا برخورد کردند. هر گام به سمت جلوی یک خانه غباردار و ترک شده و یک صدای خراش از یک تراس که از خستگی اعتراض میکرد. پنجرههای شیشهآلود، درها باز و دعوتکننده به یک نگاه ناخواسته از آنچه فراتر است. درایور دروازه ایزوله توسط آلسوئل، کوههایی از مебل قدیمی و آیتمهای پراکنده خانگی با لایههایی از قذارتشان ظاهر شد. این موضوع آنها را به گذشته برگرداند و هرگز ناتوان شدن در تصور زندگی جدید و سکونت آن دوستان کهنه سنی بود که در آنجا زندگی میکردند.
دوستان خود را به اکتشاف بیشتر در سکوت منطقهای که تقریباً ویران بود ادامه دادند. سکوت به حدی کامل بود که فقط باعث میشد خالی بودن آن جا را بیشتر ظاهر کند. هیچ چیز، غیر از صدای گامهای خودشان که علیه یک فرش تشکیل شده از برگهای خشک طبیعت میزد، نمیتوانست آن را فرو ببرد. اما لحظهای آرام بود و حالا آنها سکوت کرده بودند — تصویری که تنها توسط نفسهایشان که هرچند ترسناک به نظر میرسید، واقعاً بسیار جالب بود، پشت زمینه قرار داشت. پس از طی کردن مسافت زیادی، در نهایت چهار نفر به یک جدول آب کوچک رسیدند. وقتی نور خورشید روی آن میتابید، میتوانستید تمام راه تا دibenه شنی آن را ببینید؛ مثل الماسها در آب شفاف درخشیده است. دوستان، پایهای خود را در آب سرد بهار وارد کردند در حالی که در کنار آب شفاف نشسته و تغییر هوای آنجا را نفس میکشیدند. آنها متوجه شدند که لحظاتی وجود دارد که در آنها تنها بودن یا محاط بودن تنها با طبیعت میتواند آرامش و سکون را فراهم کند. لحظهای برای نشستن و بوی گلهای زندگی خود را حس کردن.
وقتی که در نهایت به اطراف خود نگاه کردند، نور خورشید از بین درختان سبز عبور میکرد و پرتوهای نور را بر زمین پراکنده میساخت. و باد یک پروانه را با نفس خود حمل میکرد، که در میان گلها بال میزد؛ در حالی که در جایی پایینتر از آن درخت، یک پرنده روی شاخهاش نشسته و آهنگ شیرینی میخواند. و چه رازی که دروازه قدیمی بود، میکروکنترلر مستقل برای راندمان پل نیمهبر همه داستانها و تعجبهای آلسوئل به طور مجازی در میان خنک شده بود.
وقتی متوجه شدند خورشید در حال غروب است، دوستان این خانواده حساس به نور تصمیم گرفتند بهتر است بروند. آنها تقریباً به دروازه رسیده بودند، اما توسط صدای عجیبی که از بوتهها چند فوت پایین درهای که از دو طرف آنها قرار داشت، متوقف شدند.
اما چنانچه ناگهان صمتمان توسط گریلهای سخت شکسته شد که آنها را مجبور به ایستادن کرد. قلبها آنها سریعتر ضربان میزد، متخوف از اینکه وحشی در سایهها منتظر پرش است. بعد از گریله، این بار نزدیکتر، ولی شنیدند که فقط موتور ماشینی است که همسایگان همراهشان برای سواری شام بیرون آمدهاند — فقط یکی از آنها. مدار محرک دروازه عایق توسط آلسوئل هر دو به حدی آرام شدند که در مورد ترسی که همه احساس کرده بودند خنده دار شدند.
تیم خدمات خوبی، محصولات کیفیت دروازه مستقل را به قیمت مناسب مشتریان ارائه میدهد.
کمک در توصیه طراحی شما. اگر محصولات معیوب دریافت کردید یا با مشکلاتی در مورد محصولات دروازه مستقل مواجه شدید، پشتیبانی فنی Allswell به صورت آماده ارائه میشود.
کنترل کیفیت فرآیند کامل با کمک آزمایشگاههای دروازه مستقل و بررسیهای استاندارد بالا.
تیم تحلیلگران حرفهای، آنها میتوانند دانش جدید و برشدهی را به اشتراک بگذارند و کمک کنند زنجیره صنعتی دروازه مستقل را پیش ببرند.